ناصر خان حجازی ، مردی همسفر با ثانیه های خوب بودن!

رضا بردستانی


امروز ستاره ای دیگر افول کرد .... امروز اسطوره ای دیگر قدم به وادی تاریخ گذاشت امروز یک مردِ دیگر مٌرد امروز ناصر حجازی برای همیشه قید دنیا و ما فیها را زد .

                خبر تلخی بود. خبری سرد و سخت که همه مانده بودند باور کنند یا خودشان را بزنند به نشنیدن! صحبت از مرد شماره ی یک فوتبال ایران است صحبت از حجازی مردی که در تمام روزهای اوج و فرودش درنگی از اعتقاداتش دست نکشید و ثانیه ای بر سر باور هایش پای میز مذاکره ننشست.

خیلی چیزها هست که می توان برای روش و منش این بزرگ مرد عرصه ی ورزش ایران زمین نوشت . چیزهایی که به افسانه و داستان های هزار و یک شب می ماند از او که حرف می زنی همه انگشت به دهان می شوند که مگر می شود از دعوت بزرگترین باشگاه سرزمین انگلوساکسون ها گذشت و می بینی که برای دفاع از حریم حرمت وطن خود می شود و از عهده ی این کار برآمدن کار هر کسی نیست باید ناصر باشی باید حجازی باشی تا به راحتی تمام رؤیاهایت را در سرافرازی میهن ببینی و چشم بر تمام لذت های دنیوی ببندی.

                  خیلی چیزها هست که می توان از زندگی دروازه بان افسانه ای دهه ی پنجاه ایران نوشت ولی مگر می شود باور کنی یک ستاره ی بی نظیر، یک جنتلمن تمام عیار راه را از بیراه بشناسد و سر از بیراهه در نیاورد؟ مگر می شود سالیان سال به یک پیراهن و، یک باشگاه، یک رنگ و یک علاقه پایبند بود و می بینی که می شود تو وقتی ناصر باشی حجازی باشی هرگز دل هوادار را نمی شکنی، با چندین و چند باشگاه مذاکره نمی کنی و برای همیشه به باشگاه و رنگ باشگاهی خود پایدار  می مانی .

               چیزهای زیادی است که می توان دستمایه ی نوشتن کرد و اما باور این مهم که تمام عمر برای لحظه ای کرنش نکنی، کوتاه نیایی و محکم و استوار بایستی حتی اگر یک ورزشگاه به تو بد و بیراه بگویند و حتی اگر تلخترین شکست های تمام عمرت را تجربه کنی و می بینی وقتی ناصر باشی، وقتی حجازی باشی برای زنده ماندن اخلاقیات اعتراض یک ورزشگاه یکصد هزاری نفری را به جان می خری و با هیاهوی هواداران دو آتشه خم هم به ابرو نمی آوری .

                 کم نیستند کسانی که سالیان سال است فارغ از بازی های قرمز و آبی ناصر را، حجازی را، دروازه بان شماره ی یک تیم ملی ایران را دوست دارند و وقتی پای صحبتشان می نشینی می بینی حق دارند هوادار مردی و مردانگی باشند و دوستدار مهربانی و خوشخویی.

                دهه ی هفتاد اگر برای دیدن بازی های آن روزگار آبی های پایتخت قدم به ورزشگاه آزادی می گذاشتی او را برای پشتیبانی از تیمی که حان کنده بود برای سربلندیش می دیدی .... با آن سیگارهای کذایی پایه بلند که امان و نفس را از او دریغ داشت و در همان روزگار هم شاهد بودی که می گفت هر آن چه باید بر زبان می آورد!

               ناصر حجازی اگر جایی لب به اعتراض گشود خود مقیدتر از همه به اصولی که نباید نادیده گرفته می شد پایبند بود و شعار نمی داد هرگز از او داستان های عاشقانه در جراید نخواندیم! کسی او را در پارتی های شبانه و مراسم و بازی های آن چنانی ندید از حجازی هرگز حاشیه های رنگارنگ ندیدیم، نشنیدیم و این هاست که مردم عاشق فوتبال و حتی آنان که بیگانه اند با هیاهوی کاذب توپ و مستطیل سبز خبر مرگش را با سکوت و بغضی فروخورده آرام و ناباورانه به جان خسته و زخمی خود می سپارند به این امید که شاید خبر از بیخ و بن تکذیب شود دروغ باشد و تلخ کامانه می فهمند که افول ستاره ای به نام ناصر حجازی صحت دارد راست است باید دیگر آسمان فوتبال ایران را بدون حجازی به تماشا نشست و برای خیلی این تماشا نه شدنی است و نه باور پذیر

              دیگر خیلی ها مجبور نیستند برای به زیر کشیدن ناصر دست به تبانی و کم فروشی بزنند!!! دیگر مجبور نیستند از روی توپ بپرند و خود را به تمارض و. مصدومیت بزنند  دیگر کسانی مجبور نیستند برای نشنیدن حرف های تکان دهنده ی ناصر انگشت به گوش فرو کنند و از گوشه و کنار پیغام و پسغام که اگر سکوت نکند بد می شود برایش ....

              دیگر خیلی ها برای گرفتن عکس یادگاری ناصر را ندارند تا ژست مهربانی و فهم و شعور و مردی و مردانگی بگیرند. دیگر خیلی ها فرصت دارند بغض سالیان درازی که از حق گویی ها و حق طلبی های ناصر داشتند را بروز دهند حتی همان هایی که فرصت نکرده بودند تا با او عکس یادگاری بگیرند فرصت دارند تا روزخاکسپاری ریاکارانه و سالوس وار پیراهن بدرانند و رنگ عزا و ماتم به خود بگیرند اما افسوس که مردمان خوب ایران زمین سابقه ای چندین هزار ساله دارند در بازشناسی سره از ناسره و خوب از بد!

                 حالا دیگر برترین مرد عرصه ی ورزش فوتبال چهره در نقاب خاک کشید با دنیایی از حرف های ناگفته و غصه های فروخورده .... حرف تلخی است اما خیلی ها نفس راحتی کشیدند از این که ناصر لب فرو بست برای همیشه از مطالبه ی حق و اما ...

                  راستی حالا که جراید و سایت های ما پر است از اسطوره و ستاره و امثال این ها به خود بیاییم خوب دقت کنیم لیاقت داشتن عنوان هایی اینچنینی را داریم در فوتبال امروز ما چند اسطوره وجود دارد چندین ستاره اصلا راحت تر بپرسیم برای ناصر حجازی جانشینی سراغ داریم؟

                   ناصر حجازی دروازه بان سال های خوب دهه ی پنجاه رفت دروازه بانی که تاجی بود بر سر باشگاه آبی ها نگینی بود برای فوتبالی که این روزها در و پیکر درست و حسابی ندارد به خود بیاندیشیم آنان که معلم فوتبالند و داعیه دار جوانمردی با رفتن حجازی چه کس یا چه کسانی را پروریده ایم که جانشین او نماییم به راستی تا کی ایران و ایران باید در حسرت بزرگانی باشد که چهره در نقاب خاک می کشند؟

                   برای ناصر حجازی طلب آمرزش و مغفرت ، برای خانواده اش صبر و اجر و برای دوستدارانش تحمل و شکیبایی آرزومندیم .



  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا